انشا معلم | انشای زیبا با موضوع معلم | انشا در مورد معلم در روز معلم
فهرست عناوین
انشا آزاد درباره روز معلم
انشا با موضوع معلم در روز معلم می تواند باعث خوشحال شدن معلمتان شود. در این مطلب 4 انشا در مورد معلم را آماده کرده ایم که می توانید در کلاس درس بخوانید. امیدواریم از خواندن این انشاها با موضوع معلم لذت ببرید.
انشاء با موضوع روز معلم
مقدمه: انسان ها از گل آفریده شده اند، گلی که نیاز دارد تا پرورانده شود و نور و حرارت ببیند، سرما و گرما را بچشد و در نهایت آجری محکم و مقاوم شود تا روی دیوار زندگی و در لابه لای آن جا بگیرد و در نهایت جزئی از نقش دهنده ها و کامل کننده ی هدف زندگی و آفرینش باشد تا در نهایت به کمک یکدیگر آنقدر بادوام و با استقامت چیده شوند و لایه به لایه بالا روند و به قله ی صعود برسند تا به هدف اصلی دست یابند که این هدف چیزی نیست جز رضا در رضایت خداوند.
تنه انشاء: معلم ها دقیقا همان کسانی هستند که گل ذاتی انسان را می پروراند و راه درست را به آن نشان می دهند و زمانی که به آجری مقاوم تبدیل کردند در مسیر اصلی خود رها می کنند.
معلم ها سرشارند از حس عشق و محبت و صبر و استقامت. مانند مادری مهربان کودک را نوازش می کند، به او درس می دهد و او را بزرگ می کند.
گاهی مانند پدری سخت گیر او را به جلو هل می دهد و گاهی او را مورد سرزنش قرار می دهد و آنگاه که کودک بزرگ شد و پا گرفت و راه افتاد در گوشه ایی می نشیند و اوج گرفتن او را تماشا می کند، معلم ها همان پیله ایی هستند که به دور کرم ابریشم می پیچند و آن را در قنداق خود و در آغوش خود نگاه می داند، دقیقا مانند سپری در مقابل سرما و گرما و در مقابل سختی ها حفظ می کنند و آنگاه کرم که بال گرفت و بال های رنگارنگ خود را گشود از پروانه جدا می شود و اوج گرفتن او را نظاره می کند.
معلم ها دل خیلی بزرگی دارند، هر سال مجبورند که تکه ایی از وجود خود را رها کنند و او را به دیگری بسپارند، مگر اینطور نیست که معلم ها هر بار به هر دانش آموز تکه ایی از وجود خود را تقدیم می کنند، از خود به آن ها محبت و عشق ، نوع دوستی ، فداکاری و ایثار را تزریق می کند
و در نهایت بعد از گذر سال ها، زمانی که تمام وجود خود را صرف کودکانش کرد و هربار تکه ایی از وجودش را بخشید و زمانی که آن ها را جوان و بزرگ ساخت و خودش پیر و چروکیده شد در حالی که همه ی کودکانش او را ترک کرده اندو هر کدام به سمت زندگی خود رفته اند. آیا معلمی شغل انبیاء نیست؟
نتیجه گیری:گاهی معلم ها سر ما داد می زنند، گاهی سخت گیری می کنند اما کیست که نمی داند در پشت همه این سخت گیری ها یک دوستت دارم نهفته است. با تمام وجودش فریاد می زند که دوستت دارم. دوست دارم که همیشه کار درست را انجام دهی! دوست دارم که همیشه بهترین باشی و دوست دارم که انسانی با سواد و پر از محبت و مهربانی شود که اگر نبود هرگز هیچ معلمی آنقدر تلاش نمی کرد که تو در هر شرایطی و بدون هیچ بهانه ایی بهترین باشی. بنابراین هرگز از آن ناراحت نباش زیرا که هیچ مادری بد فرزندش را نمی خواهد و هیچ کودکی نمی تواند مادرهای زندگیش را فراموش کند.
انشا در مورد شغل معلمی
” معلمی شغل نیست؛ معلمی عشق است. اگر به عنوان شغل انتخابش کرده ای رهایش کن و اگر عشق توست، مبارکت باشد! ” این جمله ای بود که معلم بزرگوار ، شهید محمدعلی رجایی گفتند. آری معلمی عشق است و اگر این عشق نباشد، تحمل سختی های آن بسیار دشوار خواهد بود.
“معلم” همان طور که از نامش پیداست،علم را می آموزد؛ علمی که انسان را از جهل و شقاوت دور می سازد و چراغ دانایی را در وجودش می افروزد. معلم بزرگ دیگری که از لحاظ دینی و علمی خدمت فراوانی به جامعه و انسان هایش کرده، شهید مرتضی مطهری است؛ معلمی دانشمند و عالمی فرهیخته که با سخنانش مسیر رسیدن به سعادت را برای خیلی ها فراهم نمود و هنوز هم با مطالعه ی آثار گرانبهای ایشان می توان به علم مفیدشان پی برد.
معلم ها همچون چراغی هستند که با روشنی وجودشان، تاریکی جهل را دور و با گرمای محبتشان، عشق را تعلیم می کنند. و چه خوب است بدانیم که اولین و بهتریم معلم عالم، خداست. خدایی که پیامبرش را از علم و دانش خویش بهره مند ساخت و وظیفه معلمی بندگانش را نیز به عهده او گذاشت. خداوند به پیامبرش فرمود: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ؛ بخوان به نام پروردگارت که آفرید. و خداوند به بشر آموخت که برای رسیدن به رستگاری باید علم بیاموزد و خود نیز پیامبرانی را مامور کرد تا دستور خویش را اجرا کنند و دانش را به بندگانش بیاموزند.
معلم ها مامور خداوندند و خوشا بحال آن معلمانی که به خوبی از عهده وظیفه شان بربیایند و دانش آموزانشان را عاشق و عالم پرورش دهند.
انشا تشکر و سپاس از معلم
دوست دارم امروز در انشایم بگویم که چقدر به دانستن نیازمندم و شما تنها کسی هستید که میتوانید دانایی را به من هدیه دهید. كلاس به واسطه حضور شما متبرک می شود… برترین طواف معلم سعی میان شاگرد و تخته سیاه است و این طواف زیباترین لحظههای زندگیتان را می سازد. محراب شما كلاس درس است آنجا كه معبدیست راستین برای رسیدن به افقهای دور خدایی شدن.
معلم ای که نفسهای شما زندگیام را طراوت میبخشد و ساحل نگاهتان دلم را آرامش، حرفهایتان چون جواهر بر صندوقچه ذهنم به یادگار میماند و پرنده ذهنتان نامهرسان عشق و محبت است.
ای که صفای روح هستید و صبوریتان به قامت سرو، دلتان به صافی آینه و دستانتان یاریگر راههای دشوار زندگیام است با چشمانم میبینم که چون شمع میسوزید و با گوشهایم میشنوم که صدایتان آرام آرام رسم دوستی را در گوشم زمزمه میکند، با قلبم حس میکنم که تپش ثانیهها را آرام کردهاید، که با گچ و تخته روزهای درس را برایم خاطرهای جاودانه میکنید.
ای که با خندههایتان کوله باری از غم را از دوشم بر میدارید، ای پنجره رو به دریای من، من با دروس شما با راز موفقیت آشنامیشوم، با آداب زندگانی انس میگیرم و به تماشای بهار میرسم.
ای که مهرتان از خورشید تابان هم تابانتر است، من با ضرب و حساب شما قضیه تالس را درک میکنم و با مساحت و حجم شما زمین را میشناسم. دفترچه خاطرات زندگی را با شما شناختم و میدانم که با یاد معلم عزیزم آن را به پایان میرسانم.
ای که با تمام تواناییهایتان تارهای وجودم را به صدا در آوردید و خواندن غزل با خدا بودن را به من آموختید و در سخت ترین لحظات زندگی، سرود سرسبزی را در وجود سرو سرودید.
ای ساحل در سکوت مانده پرهیاهو، ای معلم عزیزم! میدانم گوشهای از سخنان گهربارتان را با هدیه کوچک انشای تبریک روز معلم جبران نمیتوانم بکنم اما از اعماق وجودم از ته قلبم میگویم: دوستتان دارم.
تحقیق مقاله یا انشا درباره معلم
از وقتی که پا به دبستان گذاشتم با موجود دلسوز و مهربانی به نام معلم آشنا شدم ….
او همچون شمع روشنی میسوزد تا به ما علم و دانش بیاموزد و ما راه زندگی و مسیر صحیح آینده خود را با کمک او پیدا کنیم .
معلم مادر دوم ماست و مدرسه خانه دومی استکه میتوانیم در آن خوبی ها را از بدیها تشخیص دهیم و آنچه را که نیاموختیم در آنجا بیاموزیم …
این معلم است که ما را با کلمات آشنا میکند و فرق روشنایی و تاریکی مهربانی و ظلم نفرت و محبت را به ما می آموزد .
او به ما یاد میدهد که چگونه در زندگی فردی مفید باشیم و با تلاش و کوشش باعث پیشرفت جامعه خود شویم .او ما را با دنیای بزرگ آشنا میکند و تاریخ گذشتگان را به ما می آموزد
تا از آن درس عبرت بگیریم و ما را با کوهها و دریا ها آشنا میسازد تا استقامت و عظمت را بیاموزیم .
و ما همیشه تشنه یادگیری هستیم ……
انسانها در طول زندگی احتیاج به یک معلم و راهنما دارندتا شمع راهشان گردد و آنها را از نادانی و جهل دور سازد .
پس بدانید که معلم شخص بزرگ و محترمی است که باید او را دوست بداریمو از گفتار و رفتار او درس زندگی بیاموزیم و فردی مفید برای کشور و ملتمان باشیم .
انشا در مورد روز معلم
اي معلم تـو را سپاس؛ اي آغاز بی پایان، اي وجود بی کران، تـو را سپاس. اي والا مقام، اي فراتر از کلام، تـو را سپاس. اي کـه هم چون باران بر کویر خشک اندیشه ام باریدی. سپاست میگویم، تـو رابه اندازه تمام مهربانیهایت سپاس می گویم. اي نجات بخش، آدمیان از ظلمت جهل و نادانی، اي لبخندت امید زندگی و غضبت مانع گمراهی تـو را سپاس میگویم.
این تویی کـه با دستان پر عطوفتت گلهای علم و ایمان را در گلستان وجود میپرورانی و شهد شیرین دانش رابه کام تشنگان میریزی. پس تـو را اي معلم بـه وسعت نامت سپاس می گویم. همان نامی کـه چهار حرف بیشتر ندارد، اما کشیدن هر حرف و صدایش زمانی بـه وسعت تاریخ نیاز دارد.
معلم یعنی دستانی گرم کـه بـه تـو میآموزد چگونه قلم بـه دست بگیری؛ معلم یعنی کوه صبر و استقامت برای آموختن و نوشتن کلمه اي مثل دوستت دارم… معلم یعنی نگاهی چون مسکٌنی برای آرامش روحی بـه دانش آموزان؛ معلم یعنی تلاشی مضاعف برای ثمر دادن نهال دانش.
معلم یعنی کسیکه غرورش را زیر پا گذاشت و پلکانی ساخت برای رسیدن مـا بـه جایگاهی والا و لحظاتی شیرین برای طلب دانش یعنی دانش آموزی؛ معلم یعنی… دیگر نه قلم قادر بـه نوشتن اسـت و نه واژهها توانایی القای معنای وی را دارند و آخرین حرفهایم را بر صفحه حک می کنم و میگویم: مـن همه ی معلمین سرزمینم را دوست دارم.
در این مطلب انشا در مورد معلم را خواندید و می توانید در بخش های دیگر انشا در مورد پیامبر اسلام و انشا در مورد بهار را هم بخوانید.