پاسخ سوالات و تمرینات درس پانزدهم نگارش ششم دبستان

پاسخ سوالات و تمرینات درس پانزدهم نگارش ششم دبستان
پاسخ سوالات و تمرینات درس پانزدهم نگارش ششم دبستان

در این بخش از درس و مدرسه مجله روز پاسخ سوالات و تمرینات درس پانزدهم نگارش ششم دبستان را آماده کردیم.برای دیدن پاسخ سوالات و تمرینات درس پانزدهم نگارش ششم دبستان در ادامه مطلب همراه مجله روز باشید.

جواب فعالیت های صفحه 90 و 91 کتاب نگارش ششم ابتدایی

اگر به دنبال حل فعالیت های درس میوه ی هنر نگارش ششم هستید، این مقاله را از دست ندهید و تا انتها با ما همراه باشید.

املا و دانش زبانی درس میوه ی هنر نگارش ششم

1. با توجه به متن شعر (میوه‌ ی هنر) برای هریک از نشانه ها، واژه های مناسب بنویسید.

جواب:

ص صـ : قصه، صدای، حاصل

ق قـ : دهقان، قصه، قطع

هـ ـهـ ـه ه : هیزم، توده، آهسته

عـ ـعـ ـع ع : شعله، عمل


2. واژه های زیر را از متن درس بیابید و بنویسید.

واژه ای پنج حرفی که حروف چهارم آن «گ» باشد. آتشگر

واژه ای شش حرفی که حرف اول آن «س» باشد. سپیدار

واژه ای پنج حرفی که حرف چهارم آن «ت» باشد. آهسته یا سوختن

واژه ای چهار حرفی که حرف دوم آن «ذ» باشد. گذرد


3. کدام یک از جمله های زیر شبه جمله هستند؟

یا رب ✅

دریغ ✅

پس اعتدال نگاه باید داشت. ❌

بار الها ✅

گشاده است بر ما، در راستی ❌


4. مخفف واژه های زیر را بنویسید.

  • پارسال: پار
  • دیروز: دی
  • گاه: گه

جواب فعالیت های درس 92 نگارش ششم ابتدایی

1. داستان شعر را به نثر ساده بنویسید.

داستان شماره یک:

درخت سپیدار گفت: از دست تیشه‌ی هیزم‌شکن و ارّه‌ی نجار، برای من ریشه و شاخه‌ای باقی نمانده است. تبر به او گفت: گناه تو این است که میوه‌ای نداری. کشاورز تنور خود را با هیزم درخت سپیدار روشن کرد.

شعله به او خندید و گفت: بی‌ارزش بودنِ تو، تو را اینگونه پست و حقیر کرده است. آن شاخه‌ای که رشد می‌کند ولی میوه نمی‌دهد، در نهایت شایسته‌ی چیزی به جز سوختن نیست.

سخنِ بیهوده‌ای که به آن عمل نشود چه فایده‌ای دارد؟ رفتار و عملت را درست کن که سخن گفتن بدون عمل فایده‌ای ندارد.

داستان شماره دو:

داستان در مورد درخت سپیداری در باغی بود که یک روز به خاطر اینکه با تبر داشتند آن را قطع می کردند ناراحت شد و با اندوه و گریه گفت که از دست هیزم شکن و نجار دیگر برایش شاخ و برگی باقی نمانده است. تبر به او گفت : گناه تو این است که میوه و حاصلی نداری.

تا سحر صدای تبر به گوش می رسد و هیزم زیادی در باغ جمع شد و زمانی که کشاورز با آن هیزم ها، تنورش را روشن کرد، درخت سپیدار با حالت گریه گفت : افسوس که هیزم شدم و روزگار مرا با آتش بدبختی سوزاند.

در این هنگام شعله به او خندید و گفت بی ارزشی خودت باعث شد که اینگونه پست و حقیر بشی.

آن شاخه ای که فقط رشد کند و میوه و باری نداشته باشد، فقط سزاوار سوختن است. ثمره انسان، علم ‌و دانش است و اکنون ای انسانی که علم اندوخته ای، زمان نشان دادن علم و هنر است.

سخن بدون عمل فایده ندارد و اگر در دنیا همه چی را با آسانی بگذرانی، در روز پاداش گرفتن، کار تو سخت می شود و مزد و پاداشی نخواهی گرفت.


2. سرنوشت درختی را که امروز تبدیل به میز و نیمکت شده، از زبان خودش در پنج سطر بنویسید.

داستان شماره یک:

درختی زیبا در جنگل بودم. درختان دیگری نیز همراه من بریده شده اند. از سرنوشت آنها دیگر خبری ندارم. ابتدا خیلی ناراحت بودم اما اکنون که به میز و نیمکت تبدیل شده ام و باعث می شوم که دانش آموزان راحت تر درس بخوانند خوشحالم.

اگر به کاغذ هم تبدیل میشدم باز هم خوشحال بودم. ولی اگر مرا به مبلمان یا دیگر وسایل تزیینی تبدیل می کردند خوشحال نمیشدم. از چوب من خیلی استفاده ها میشود. خیلی ها ما را که هنوز زنده ایم با تبر قطع می کنند.

خیلی ها هم شاخ و برگ های مارا می شکنند. خواهش میکنیم به ما احترام بگذارید. به محیط زیست احترام بگذارید.

داستان شماره دو:

روزگاری یک درختِ تنومند در جنگلی سبز و باصفا بودم، پرندگان بر روی شاخه‌های من می‌نشستند و آواز می‌خواندند. امّا انسان‌ها با ارّه به جان من افتادند و با تنه‌ی من نیمکتی ساختند.

اکنون خوشحالم؛ چون هر روز در کنار دانش‌آموزان هستم و آن‌ها به خوبی از من محافظت می‌کنند و به من آسیبی نمی‌رسانند.

جواب کارگاه نویسندگی صفحه 93 و 94 نگارش ششم ابتدایی

1. داستان درخت علم را بازسازی کنید.

داستان شماره یک:

روزی شایعه می‌شود که میوه‌ی درختی در هندوستان باعثِ جوان ماندن می‌شود. پادشاه که از موضوع آگاه می‌شود، شخصی را مامورِ بررسی این موضوع می‌کند. در نهایت آن شخص متوجه می‌شود که این درخت، همان درخت علم است.

داستان شماره دو:

شخصی به پادشاه خبر می دهد که در هندوستان درخت عجیبی وجود دارد. که هرکس از میوه آن بخورد هرگز پیر نمی شود. پادشاه یکی از نزدیکان خود را برای یافتن چنین درختی به هندوستان میفرستد.

اما او بعد از جست و جوی بسیار چنین درختی پیدا نمی کند. نا امید می شود. تصمیم می گیرد برگردد. اما قبل از این که برود با دانشمندی روبه رو می شود. او این چنین پاسخ می شنود: این درختی که تو به دنبال آن هستی درخت علم است.


2. شعر شیر خدا را به نثر ساده بنویسید.

داستان شماره یک:

حضرت علی (ع) مانند شیری شجاع در راه خدا می‌جنگید و با تاریکی شب انس داشت. عاشقی که به جای پیغمبر در رختخواب او خوابید. در آن سحر گاه به شهادت رسید و عظمت شهادتش مانند قیامت بود. حلقه‌ی در دامن او را گرفت تا به مسجد نرود، دربِ خانه دست به دامان علی شده و از او خواهش کرد که صرف نظر کن و از من عبور نکن و به مسجد نرو.

داستان شماره دو:

حضرت علی (ع) برترین مرد عرب بوده و کسی است که در راه خدا همچون یک شیر شجاع می جنگید. علی با تاریکی شب انس و الفت داشته است. فقط شب است که از رازهای علی باخبر است.

چون تاریکی محرم رازهای خداوند است. شب صدای دعا و مناجات و عشق علی به خداوند همانند یک چشمه ای که می جوشد شنیده میشد.

دعاها و مناجات های حضرت علی (ع) در گوش مسجد کوفه مانده و آن را از خود بیخود کرده است. خورشید از افق بالا آمده است و سینه ی آسمان را شکافت.

ولی چشم علی هنوز بیدار بود و خواب نرفته بود. حضرت علی کسی است که شب هنگام برای یتیمان و تهی دستان طعام می برد. او کسی است که شب هنگامی که فهمید برای پیامبر دسیسه کرده اند، رفت و به جای ایشان خوابید.

در آن سحرگاه شگفت انگیز، حلقه ی در، دست به دامن علی شد. در، دست به دامن علی شد که ای علی ار رفتن صرف نظر کن و از من عبور نکن. یا علی عارفان مدهوش ولایت تو هستند. جان عالمیان به فدای تو باد.


3. دریافت خود را از ضرب المثل مارگزیده از ریسمانِ سیاه و سفید می ترسد در یک بند بنویسید.

جواب: کسی که تجربه تلخی از چیزی دارد، در زندگی اش در مورد آن مسئله نگران و محتاط می شود. بعضی حوادث آنچنان تاثیر بدی در روحیه انسان می گذارند که حتی با گذشت زمان نیز فراموش نمی شود.

شرایطی که به موجب یاد آوردن آن خاطره یا حادثه شود، می تواند در رفتار و عمل شخص تاثیر بگذارد.

4.5/5 - (24 امتیاز)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *