شعر درباره حضرت ابوالفضل عباس (ع) با متن های سوزناک و غم انگیز
در این بخش مجموعه شعر درباره حضرت ابوالفضل العباس (ع) و شب تاسوعا (شب شهادت آن حضرت) را با متن های سوزناک و غم انگیز گرد آوری کرده ایم.
فهرست عناوین
شعر درباره حضرت ابوالفضل عباس (ع)
تا پیکرت در خون نشست ای علم دارم
از داغ تو پشتم شکست ای علم دارم
بعد از تو برادر من گشتم بی یاور
در خیمه آل فاطمه منتظر هستند
طفلان لب تشنه همه منتظر هستند
می کنم جستجو برادر دستت کو
من در کنار جسم تو دیده گریانم
با ناله هایی آتشین روضه می خوانم
ای همه هست من رفتی از دست من
ای ساقی لب تشنگان با لب عطشان
گرم خسوفی زیر خون، ای مه تابان
ای ماه بی قرین یل امّ البنین
با دیدن تو چاره ام کم شده عباس
من کوهم اما قامتم خم شده عباس
تو رفتی من ماندم بین دشمن ماندم
داغ تو برد از یاد من داغ اکبر را
حس می کنم در نزد تو بوی مادر را
چون که کوفی هستند فرقت را شکستند
روشنگر و مهتاب شبی یا عباس
بر رقیه تو ذکر لبی یا عباس
خواهم که تو را خلاصه توصیف کنم
دلگرمی و عشق زینبی یا عباس
دستت به روی خاک و همه دست میزنند
در این میان منم که دودستی به سر زنم
چه کسی دیده لب آب بسوزد جگری؟
روی دست پدری جان بسپارد پسری؟
چه کسی دیده که لب تشنه ای از سوز عطش
آب در دست و ننوشد به هوای دگری؟السلام علیک یا باب الحوائج یا قمر العشیره
مطلب مشابه: عکس نوشته تاسوعا برای پروفایل و استوری + جملات در مورد روز 9 ماه محرم و تاسوعا
ای امیر بی نظیر کائنات
ای زلال اشک تو آب حیات
مادرت گفته به تو الماس من
جان تو جان حسین عباس من
صدایت را شنیدم گریه کردم
بسوی تو دویدم گریه کردم
تمام پیکرت تیر سه پر بود
تنت را تا که دیدم گریه کردمرکاب انگار بر پای تو پیچید
میان خیمه آوای تو پیچید
رباب و خواهرت را هم زمین زد
عمودی که به موهای توپیچیدبه پای ناله ادرک اخایت
دلم لرزید از سوز صدایت
نبوس این دستهایم را عزیرم
خجالت میکشم از دستهایتببین پایم دگر قوت ندارد
برادر مرده جز غربت ندارد
به تو سربسته میگویم اباالفضل
حرم بعد از تو امنیت نداردسید پوریا هاشمی
ای ماه بنی هاشم، خورشید لقا عباس
ای نور دل حیدر، شمع شهدا عباس
با این همه درد و غم، ما رو به تو آوردیم
دست همه محزون گیر، از بهر خدا عباس
عباس تو سر لشکر گردان یمینی
هم فخر سمایی و هم شاه زمینی
هرجا ادبت وصف شود خلق بگویند
الحق ثمری ز حیدر و ام بنینی
چو دید تشنه ی لب های خشک او دریاست
به آب خیره شد و ناله اش زدل برخواستکه آب! از چه نگر دیدی ازخجالت آب؟
تو موج می زنی و تشنه یوسف زهراستز یک طرف تو زنی نعره از جگر در بحر
ز یک طرف به حرم بانگ العطش بر پاستقسم به فاطمه هرگز تو را نمی نوشم
که در تو عکس لب خشک سید الشهداستز خون دیده ی من روی موج بنویسید
که از تمامی اطفال تشنه تر سقّاستخدا گواست که با چشم خویشتن دیدم
سکینه را که لبش خشک و دیده اش دریاستدرون بحر همه ماهیان به هم گویند
حسین تشنه و سیراب وحشی صحراستنوشته اند به لبهای خشک من ز ازل
که تشنه کام گذشتن ز بحر شیوه ی ماستز شیر خواره برایت پیام آوردم
پیام داده که: ای آب غیرت تو کجاست؟صدای نعره ی دریا به گوش جان بشنو
که موج آب هم این طرفه بیت را گویاستسلام خالق منّان سلام خیرالنّاس
سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاسغلامرضا سازگار
برای باغبان یاس آفریدند
علی را أشجع الناس آفریدند
وفا داری و مردی و شجاعت
یکی کردند و عباس آفریدند
مطلب مشابه: عکس نوشته ویژه تاسوعا + متن و جملات روز 9 ماه محرم و شهادت یاران امام حسین (ع)
بعد از اذان ظهر زمین پر غبار شد
چشمان خیس علقمه تاریک و تار شدوقتی عمود بوسه به پیشانی تو زد
قلبم شکست ، چشم قشنگت خمار شددستت که قطع شد همگی جنگجو شدند
فریاد میزدند ، چه شیری شکار شدتو روی خاک بودی و دور و بر حسین
تا چشم کار کرد پر از نیزه دار شدآن کودکی که جاش روی شانه ی تو بود
پایش به روی خاک پر از نیش خار شدعباس ! خوب شد ندیدی بدون تو
ناموس اهل بیت به صحرا چکار شدآه ای رکاب حضرت زینب بدون تو
یک کاروان به ناقه ی عریان سوار شدشمشیر سیدالشهدا تا شکستنت
از داغ تو خمیده قد ذوالفقار شددستت هنوز دور علم بود روی خاک
این خاطره برای ابد ماندگار شد
شعر کوتاه در وصف شهادت حضرت عباس
هر گُلی زیباست اما یاس چیز دیگریست
در میان سنگ ها الماس چیز دیگریستما میان عمر خود خیلی برادر دیده ایم
در وفاداری ولی عباس چیز دیگریست.دو دست بریده اش کافیست . . .
برای گرفتن دست تمام عالمیان . . .پیشاپیش فرا رسیدن نهمین روز محرّم الحرام،
تاسوعای حسینی، روز یقین و وفاداری،
بر شیعیان جهان تسلیت باد…
متن های سوزناک و غم انگیز شهادت حضرت عباس
دو دست دادی و
دست دو عالم به سوی توست
یا ابالفضل
تا نور قمر هست به سر، سایه سری هست
هر جا که علم رفته به بالا، خبری هستهر جا که خط و خال و قد و قامت و ابروست
دنبال سرش چشم و نگاه و نظری هستوقتی که تو را پور اباالغوث نوشتند
یعنی که برای دل زهرا ثمری هستگفتند تو را کاشف کرب دل ارباب
با بودن تو از غم و غصه اثری هست؟تا پشت و پناهش تویی قامت نکند خم
تا هست علمدار کنارش، کمری هستیک لحظه کنار تو دل خیمه نلرزید
عباس اگر هست، یقینا سپری هستحسین ایزدی
مطلب مشابه: متن جدید تسلیت تاسوعا و عاشورا + اشعار ویژه کوتاه روز عاشورا و شهادت امام حسین (ع) در کربلا
امــام عـشـق را مــاه مـنـیری
وفــاداران عـالــم را امـــیــــری
دو دستت گرچه افتادند بر خاک
به خاک افتادگان را دست گیری
در بین این شب ها شب تو فرق دارد
چون بین ما اصلا تب تو فرق دارداز پرچمی که روی دوشت فخر میکرد
معلوم شد که منصب تو فرق داردمثل علی مرد خدا مرد دعایی
در سجده یارب یارب تو فرق داردعباسیون را به بصیرت می شناسند
آقا اصول مکتب تو فرق داردتو پیر عشقی میر عشاق الحسینی
با کل عالم مذهب تو فرق داردبا دست دادن عشق را اثبات کردی
طرز بیان مطلب تو فرق داردوقتی که زانو میزنی در پای محمل
یعنی رکاب زینب تو فرق دارددر دست هایت آب بود اما نخوردی
از تشنگی زخم لب تو فرق داردوقتی به تو آقا به نفسی انت را گفت
در آسمان جبرئیل فورا مرحبا گفت(سید پوریا هاشمی)
وقتی که بغض کوفه بنای جفا گذاشت
آمد عمود و سر به سرت بی هوا گذاشتچون ابرویت شکافت دگر چاره ای نماند
امّا دوباره تیر به چشمت چرا گذاشتبی دست آمدی به زمین صورتت شکست
پس درد عشق بر لب تو اخا گذاشتچندین هزار تیر تنت را نشانه رفت
تیری نبود که هدفش را خطا گذاشتشرم تو و ارادۀ حق پیش پای یار
مشکت جدا دو دست تو را هم جدا گذاشتآن جلوۀ عبوسیِ رویت بهم که ریخت
دشمن تو را بحال خود آیا رها گذاشتقبل از حسین پیکر تو شقّه شقّه شد
اول عدو به جسم علمدار پا گذاشتدستی که بود بوسه گه پنج مصطفی
یک نانجیب خنده کنان زیر پا گذاشتوقتی که خصم حکم تهاجم به خیمه داد
این کار را به عهدۀ یک بی حیا گذاشتاهل خیام دست به معجر شده، حسین
تا بر زمین ستون خیام ترا گذاشت**
ای بهترین ذخیرۀ اربابِ بی کفن
ذُخرُ الحسین! نام تو را هم خدا گذاشتدریا اگر به مشک تو سقا وفا نکرد
دریایی از وفای تو را عشق جا گذاشتیاد حسین، آب روی آب ریختی
وقتی فرات تشنه لبان را رها گذاشت(محمود ژولیده)
مداحی شب تاسوعا
تیری که از تجلّی تو پر درآوَرد
پس میرود ز پشت سرت سر درآوَردبا تکه تکه کردن جسم تو؛ کوفه خواست
از پا مرا ز داغ برادر درآورداو قصد آب داشت؛ وگرنه برادرم
با حملهای دمار ز لشگر درآوَردتیری که خوردهاست به چشم تو عاقبت
سر از گلوی تشنهی اصغر درآورداین هلهله ز کشتنت اصلاً عجیب نیست
لشگر جلوتر آمده؛ معجر درآوردزینب دوید قبل هجوم حرامیان
از پای بانوان؛ همه زیور درآوردپاشیدهتر شوی چو بخواهد حسین؛ اگر
حتی همین که تیر ز پیکر درآورد(احسان محسنی فر)
ای لشکر حق را سر و سردار اباالفضل
وی دست علی در صف پیکار اباالفضلهم خون حسین بن علی در تن پاکت
هم روح تو در پیکر ایثار اباالفضلریحانۀ دو فاطمه، ماه سه خورشید
آرام دل حیدر کرار اباالفضلمانند تو در ارتش اسلام که دیده
فرمانده و سقا و علمدار اباالفضلتو ماه بنی هاشمی و ما شب تاریک
تو لالة عباسی و ما خار اباالفضلهم کاشف کرب پسر فاطمه هستی
هم خیل بنی فاطمه را یار اباالفضلبر حاجت خود کرده صد و سی و سه نوبت
هر خسته دلی نام تو تکرار اباالفضلدر مصر ولایت شده بر یوسف زهرا
تو مشتری و علقمه بازار اباالفضلعشق و ادب و غیرت و ایثار و شهادت
کردند به آقایی ات اقرار اباالفضلتو رسته ای از خویش و گرفتار حسینی
خلقند به عشق تو گرفتار اباالفضلما بهر تو گریان و زند زخم تو خنده
پیوسته به شمشیر شرربار اباالفضلبرخیز سکینه به حرم منتظر توست
جامش به کف و اشک به رخسار اباالفضلاز سوز عطش آب شده طفل سه ساله
مگذار بگرید به حرم زار اباالفضلتا آن که ببینند به تن دست نداری
یک لحظه سر از علقمه بردار اباالفضلمگذار رود زینب کبری به اسیری
ای دست علی، دست برون آر اباالفضلتو چشم حسینی که زده تیر به چشمت
ای دور حرم چشم تو بیدار اباالفضلکی گفته تن پاک تو در علقمه تنهاست
گردیده تو را فاطمه زوار اباالفضلخون دل ما را که شده اشک عزایت
زهرا و حسین اند خریدار اباالفضلمگذار شود خشک دمی دیدة “میثم”
چشمی که بگریم به تو بسیار اباالفضل(غلامرضا سازگار)
مطلب مشابه: جملات و متن های زیبا در مورد ماه محرم | تاسوعا و عاشورای حسینی
خورشید پیر روضه هجر قمر گرفت
نزدیک ماه بود که درد کمر گرفتداغ برادری اثرش تار دیدن است
انقدر پا کشید ز جسمت خبر گرفتزخم عمود را که به فرق سر تو دید
دست کمر گرفته ی خود را به سر گرفتای کاش از تن تو عدو دست می کشید
حتی برای غارت تو جنگ در گرفتبهتر از این نمی شود این پاره پاره تن
وقتی که دور جسم تو را صدنفر گرفتبرخیز و گو چرا بدنت پر ز آهن است
برخیز و گو چرا بدنت شکل پر گرفتگفتم حرم لباس اسارت به تن کند
در غیبت تو دور حرم را خطر گرفتحالا حسین مانده و قد خمیده اش
خورشید پیر روضه هجر قمر گرفت(سید پوریا هاشمی)
شعر نوحه شهادت حضرت عباس
دل داده ام به نغمه ی ادرک اخای تو
با من چه کرد شور برادر بیای توای مسجد وفا بدنت، روی خاک ها
گلدسته است یا که دو تا دست های تودست تو روی دست من و جبرییل هم
آورده است بال پریدن برای توبا تو چه کرد دیدن قد دوتای من
با من چه کرد دیدن فرق دوتای توهارون من چگونه شکافد در این دیار
دریای غصه های دلم بی عصای تودیگر بس است گفتن روحی لک الفدا
دیدی که مستجاب شد آخر دعای تودر پیش خیمه گفته ام” إرکب بنفسی انت”
یعنی که بی مبالغه جانم فدای تویک چشمه آب اگر که میان خیام بود
صد چشمه خون نبود کنون زیر پای تواز خنده ها بلند شده های های من
از گریه ام بلند شده های های تو(عطیه سادات حجتی)
اشعارشهادت حضرت عباس علیه السلام ـ داوود رحیمی
زیبا و با صفا شده ای احتیاط کن
مثل فرشته ها شده ای احتیاط کناوجی گرفته ای و به طوبی رسیده ای
هم قدِّ مرتضی شده ای احتیاط کنمهتاب روی شانه ی تو آب زیر پات
یک دست تا خدا شده ای احتیاط کنیک “ان یکاد” نذر خودت کن برادرم
خیلی گرانبها شده ای احتیاط کنیک لشکر آمده که بگیرد تو را ز من
از بس که دلربا شده ای! احتیاط کندستت که قطع شد همشان جنگ جو شدند
حالا جداجدا شده ای احتیاط کنای وای حرمله سر زانو نشسته است
مقصود تیرها شده ای احتیاط کنآهسته جابه جا شو و کم دست و پا بزن
دیبای نخ نما شده ای احتیاط کناحساس می کنم پیِ طفلی ز روی نی
خیره به انتها شده ای احتیاط کنترسم بیفتی آخر عزیزم تکان نخور
بد روی نیزه جا شده ای احتیاط کن
مطلب مشابه: عکس نوشته عاشورا و شهادت امام حسین + متن تسلیت عاشورا
اشعارشهادت حضرت عباس علیه السلام ـ محسن عرب خالقی
من و اشک و علمداری که دیگر بر نمی خیزد
چه باید کرد با یاری که دیگر بر نمی خیزدمریزید آب های بی حیا در این سرازیری
ز مشک آبرو داری که دیگر بر نمی خیزدبیا و زخم های کهنه و نو را تماشا کن
کدامین زخم شد کاری که دیگر بر نمی خیزدعمویی خواب رفت، از خواب افتادند چشمانی
مگو حرفی ز بیداری که دیگر بر نمی خیزدخبر آمد تمام چشم ها باران شد و بارید
ببار ای گریه ی جاری که دیگر بر نمی خیزدنگاه تشنه ی طفلی کنار خیمه می پرسد
میان گریه و زاری که دیگر بر نمی خیزدکنار خیمه تا ده تا شمردی بارها اما
عزیزم از چه بشماری که دیگر بر نمی خیزد
اشعارشهادت حضرت عباس علیه السلام ـ نادر حسینی
سوار تشنه ای از سمت رود می آید
خدا به خیر کند دیر و زود می آیدکنار رود مگر اتفاقی افتاده
چقدر نیزه در آنجا فرود می آیدولی شما خبر بد به بچه ها ندهید
کسی به سمت عمو با عمود می آیدمغیره،قنفذ،ملجم و شمر و حرمله ها
گیاه هرزه چرا به وجود می آیدغروب، منتظر مادری در اینجا باش
نشان، که با سر و روی کبود می آیدخدا نکرده مگر خیمه ها در آتش سوخت
میان دشت چرا بوی دود می آید
اشعارشهادت حضرت عباس علیه السلام ـ محمد رضا ناصری
هیچ دانی که امید همه عالم شده ای
در نفس های همه سینه زنان دم شده ایهمه دم ذکر تو بر روی منابر بر پاست
نه فقط شورش شب های محرم شده ایمن از این بوی گل علقمه هم دانستم
تو پسر خوانده نبوده که پسر هم شده ایبا نگاهی به تن زخمی این مشک پر آب
گوشه ی علقمه چون چشمه ی زمزم شده ایدشمنت چوب علم دید و به پیش همه گفت
تو فدایی سرافرازی پرچم شده ایزینب از چشم پر از خون حسینش پرسید:
نکند رفته برادر که چنین خم شده ایباورم نیست که این صحنه به تصویر کشم
بعد تو گردن طفلان غل و زنجیر کشم
مطلب مشابه: اشعار حضرت ابوالفضل عباس (ع) + مجموعه شعر بلند و نوحه در وصف حضرت عباس
اشعارشهادت حضرت عباس علیه السلام ـ علی زمانیان
برخیز ای ستون حرم وقت خواب نیست
با من بیا به خیمه نیازی به آب نیستاین مشک را بگیر و ببر خیمه و بگو
یک قطره هم نبود و دیگر رباب نیستشیرازه ات کجاست مفاتیح پاره ام
این برگ های پاره عزیزم کتاب نیستبازی عشق را توشروع کرده ای ولی
بازی نیمه کاره نه جانم حساب نیستوقت غروب بعد تو و قاسم و علی
دیگر برای ناقه ی زینب رکاب نیستآن لحظه لااقل تو زجا خیز وخود بگو
بی رحم جانشین النگو طناب نیستحرفی بزن عزیز دلم دق نده مرا
این مشک پاره پاره برایم جواب نیست
اشعارشهادت حضرت عباس علیه السلام ـشاعرناشناس
چشم کردند حسودان قمرم را، چه کنم؟
این بلایی که غم آورده سرم را، چه کنم؟تا شکستی همه جایِ تن ِ من تیر کشید
تو بگو پشت و پناهم کمرم را چه کنم؟نیمه ی جانِ من از داغ پسر رفت ز دست
نیمه جانیست و این مختصرم را چه کنم؟از خدا بی خبران تیر به مشکت زده اند
عطش اصغر خونین جگرم را چه کنم؟من چگونه بدنت را ببرم تا خیمه؟
خنده و هلهله ی دور و برم را چه کنم؟بعدِ تو فاتحه ی چادر و معجر خوانده ست
همه رفتند و تو رفتی و حرم را چه کنم؟
اشعارشهادت حضرت عباس علیه السلام ـ محمد ناصری
بعد از اذان ظهر زمین پر غبار شد
چشمان خیس علقمه تاریک و تار شدوقتی عمود بوسه به پیشانی تو زد
قلبم شکست ، چشم قشنگت خمار شددستت که قطع شد همگی جنگجو شدند
فریاد میزدند ، چه شیری شکار شدتو روی خاک بودی و دور و بر حسین
تا چشم کار کرد پر از نیزه دار شدآن کودکی که جاش روی شانه ی تو بود
پایش به روی خاک پر از نیش خار شدعباس ! خوب شد ندیدی بدون تو
ناموس اهلبیت به صحرا چکار شدآه ای رکاب حضرت زینب بدون تو
یک کاروان به ناقه ی عریان سوار شدشمشیر سیدالشهدا تا شکستنت
از داغ تو خمیده قد ذوالفقار شددستت هنوز دور علم بود روی خاک
این خاطره برای ابد ماندگار شد
اشعارشهادت حضرت عباس علیه السلام ـ حسین علاالدین
رخصت بده از داغ شقایق بنویسم
از بغض گلوگیر دقایق بنویسم
میخواهم از آن ساقی عاشق بنویسم
نم نم به خروش آیم و هق هق بنویسمدل خون شد و از معرکه دلدار نیامد
“ای اهل حرم میر و علمدار نیامد”در هر قدمت هر نفست جلوه ی ذات است
وصف تو فراتر ز شعور کلمات است
در حسرت لبهای تو لبهای فرات است
عالم همه از این همه ایثار تو مات استاز علقمه با دیده ی خونبار نیامد
“ای اهل حرم میر و علمدار نیامد”سقا تویی و اهل حرم چشم به راهت
دل ها همه مست رجز گاه به گاهت
هر چند تو بودی و عطش بود و جراحت
دلواپس طفلان حرم بود نگاهتسقای ادب جلوه ی ایثار نیامد
“ای اهل حرم میر و علمدار نیامد”افتاد نگاه تو به مهتاب دلش ریخت
وقتی به دل آب زدی آب دلش ریخت
فرق تو شکوفا شد و ارباب دلش ریخت
با سجده ی خونین تو محراب دلش ریختصد حیف که آن یار وفادار نیامد
“ای اهل حرم میر و علمدار نیامد”انگار که در علقمه غوغا شده آری
خونبار ترین واقعه بر پا شده آری
در بزم جنون نوبت سقا شده آری
دیگر پسر فاطمه تنها شده آریاین قافله را قافله سالار نیامد
“ای اهل حرم میر و علمدار نیامد”ای علقمه از عطر تو لبریز، برادر
ای قصه دست تو غم انگیز، برادر
بعد از تو بهارم شده پاییز، برادر
برخیز! حسین آمده برخیز! برادرعباس ترین حیدر کرار نیامد
“ای اهل حرم میر و علمدار نیامد”